چرا بعضی افراد از مشکلات در روابط خود فرار میکنند؟
همه ما در روابط خود با چالشها و مشکلاتی روبرو میشویم. اما در حالی که برخی افراد سعی میکنند این مشکلات را حل کنند، برخی دیگر ترجیح میدهند از آنها فرار کنند. این فرار میتواند به شکلهای مختلفی بروز کند، از جمله سکوت، کنارهگیری، دروغگویی یا حتی قطع کامل رابطه. اما چرا این اتفاق میافتد؟ دلایل متعددی میتوانند باعث شوند که یک فرد از مواجهه با مشکلات در روابطش اجتناب کند. درک این دلایل اولین قدم برای تغییر این رفتار و ایجاد روابط سالمتر است.
- ✅
ترس از تعارض:
برخی افراد از هرگونه درگیری و تعارض میترسند و فکر میکنند که بحث و جدل حتماً به جدایی ختم خواهد شد. - ✅
تجربههای ناخوشایند گذشته:
تجربیات قبلی ناموفق در حل مشکلات در روابط، میتواند باعث شود فرد از مواجهه با چالشهای جدید دوری کند. - ✅
عدم مهارتهای ارتباطی:
نداشتن مهارتهای کافی برای بیان احساسات و نیازها به شکل صحیح و سازنده، میتواند فرد را از تلاش برای حل مشکلات منصرف کند. - ✅
اعتماد به نفس پایین:
فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد، ممکن است فکر کند که لایق یک رابطه خوب نیست و در نتیجه، تلاشی برای بهبود رابطه نمیکند. - ✅
ترس از صمیمیت:
برخی افراد به طور ناخودآگاه از صمیمیت میترسند و مشکلات رابطه را به عنوان راهی برای ایجاد فاصله بین خود و طرف مقابل استفاده میکنند. - ✅
نگرانی درباره قضاوت شدن:
ترس از اینکه دیگران چه فکری میکنند در مورد مشکلاتی که تجربه می کنند. - ✅
الگوهای خانوادگی:
رفتارهایی که در خانواده اصلی فرد وجود داشته است، میتواند در روابط بعدی او تکرار شود. - ✅
نیاز به کنترل:
برخی افراد نیاز به کنترل همه چیز دارند و از اینکه در یک رابطه مجبور به سازش شوند، ناراحت میشوند. - ✅
عدم مسئولیتپذیری:
نپذیرفتن نقش خود در بروز مشکلات و سرزنش کردن طرف مقابل، میتواند دلیلی برای فرار از حل مشکل باشد. - ✅
فقدان تعهد:
زمانی که فرد تعهد کافی به رابطه ندارد، تمایلی به سرمایهگذاری زمان و انرژی برای حل مشکلات نخواهد داشت.

- ✅
درد عاطفی:
مواجهه با مشکلات میتواند دردناک باشد و برخی افراد سعی می کنند با فرار از آن، از این درد اجتناب کنند. - ✅
انتظارات غیرواقعی:
داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه و طرف مقابل، میتواند منجر به ناامیدی و فرار از مشکلات شود. - ✅
مشکلات سلامت روان:
اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان میتوانند در توانایی فرد برای حل مشکلات رابطه اختلال ایجاد کنند. - ✅
حساسیت بیش از حد:
واکنش بیش از حد به انتقاد و یا مسائل کوچک، میتواند باعث شود که فرد از بحث و گفتگو اجتناب کند. - ✅
عدم همدلی:
نداشتن توانایی درک احساسات و دیدگاه های طرف مقابل.
- ✅
نیاز به تایید دیگران:
برخی افراد بیشتر به تایید شدن توسط دیگران اهمیت می دهند تا حل مشکلات با شریک عاطفی خود.
حال، چه باید کرد؟ اگر شما یا فردی که میشناسید از مشکلات در روابط فرار میکنید، اولین قدم این است که این الگو را تشخیص دهید و سعی کنید دلایل پشت آن را درک کنید. سپس میتوانید با بهرهگیری از راهکارهای زیر، گامهایی برای تغییر این رفتار بردارید: بهبود مهارتهای ارتباطی، افزایش اعتماد به نفس، مراجعه به مشاور و پذیرش مسئولیت نقش خود در رابطه.
چرا بعضی افراد از مشکلات در روابط خود فرار میکنند و چه باید کرد؟
1. ترس از آسیبپذیری
یکی از دلایل اصلی فرار از مشکلات، ترس از آسیبپذیری است.باز کردن خود به روی دیگری و بیان احساسات واقعی، به ویژه احساسات منفی، میتواند بسیار دشوار باشد.افراد ممکن است بترسند که طرد شوند، مورد قضاوت قرار بگیرند یا احساساتشان نادیده گرفته شود.این ترس، آنها را به سمت سکوت و اجتناب سوق میدهد.به جای مواجهه با این ترس، فرد ترجیح میدهد از موقعیت فرار کند و در نتیجه، مشکلات حل نشده باقی میمانند.این ترس معمولاً ریشه در تجربیات گذشته دارد.اگر فرد در گذشته به خاطر ابراز احساساتش تنبیه شده باشد، احتمالاً در روابط فعلی خود نیز از آسیبپذیری میترسد.
در این حالت، باید فرد به تدریج و با احتیاط، آسیبپذیری را تمرین کند و به خود یادآوری کند که ابراز احساسات، نشانه ضعف نیست بلکه نشانه شجاعت است.
در ضمن، یافتن یک فرد مورد اعتماد برای صحبت کردن در مورد این ترسها میتواند بسیار کمک کننده باشد.پذیرش این واقعیت که آسیبپذیری بخشی اجتنابناپذیر از روابط سالم است، ضروری است.
2. عدم مهارت در حل مسئله
برخی از افراد به دلیل نداشتن مهارتهای لازم در حل مسئله، از مواجهه با مشکلات اجتناب میکنند.آنها ممکن است ندانند چگونه یک مشکل را شناسایی کنند، راه حلهای مختلف را بررسی کنند یا به یک توافق سازنده برسند.این کمبود مهارت، آنها را مضطرب و درمانده میکند و در نتیجه، فرار را به عنوان یک راه حل آسانتر انتخاب میکنند.یادگیری مهارتهای حل مسئله، از طریق مطالعه، شرکت در کارگاهها یا کمک گرفتن از یک متخصص، میتواند به این افراد کمک کند تا با اعتماد به نفس بیشتری با مشکلات روبرو شوند.
تمرین حل مسائل کوچک و ساده، یک راهکار خوب برای تقویت این مهارت است.
به مرور زمان، فرد میتواند با مسائل پیچیدهتر نیز مقابله کند.در ضمن، مشاهده نحوه حل مسئله توسط دیگران، به ویژه افرادی که در این زمینه مهارت دارند، میتواند بسیار آموزنده باشد.داشتن یک رویکرد مثبت و سازنده به حل مسئله، شانس موفقیت را افزایش میدهد.
3. الگوهای ارتباطی ناسالم
در برخی از روابط، الگوهای ارتباطی ناسالم، مانند سکوت، پرخاشگری منفعلانه یا اجتناب، حاکم است.این الگوها، حل مشکلات را دشوار یا غیرممکن میکنند و فرد را به سمت فرار سوق میدهند.مثلا اگر یکی از طرفین همیشه در هنگام بحث سکوت کند و از پاسخ دادن خودداری کند، طرف مقابل احساس میکند که شنیده نمیشود و تلاش برای حل مشکل بیفایده است.در چنین شرایطی، تغییر الگوهای ارتباطی ضروری است.این کار میتواند شامل یادگیری نحوه بیان احساسات به طور واضح و مستقیم، گوش دادن فعال به طرف مقابل و احترام گذاشتن به نظرات او باشد.
در صورت نیاز، کمک گرفتن از یک مشاور متخصص در زمینه روابط، میتواند در تغییر این الگوها بسیار موثر باشد.
آگاهی از الگوهای ناسالم در رابطه، اولین قدم برای تغییر آنها است.با شناسایی این الگوها، میتوان به دنبال راه حلهای جایگزین و سالمتر بود.در ضمن، باید هر دو طرف رابطه، تمایل به تغییر و همکاری داشته باشند.تغییر الگوهای ارتباطی یک فرایند زمانبر است و نیاز به صبر و تمرین دارد.اما با تلاش و تعهد، میتوان به یک رابطه سالمتر و رضایتبخشتر دست یافت.
4. ترس از تغییر
تغییر، حتی اگر به سمت بهبود باشد، میتواند ترسناک باشد. برخی از افراد از تغییر در روابط خود میترسند، زیرا نمیدانند چه اتفاقی خواهد افتاد و چگونه باید با آن کنار بیایند. این ترس میتواند ناشی از عدم اطمینان به آینده، ترس از دست دادن کنترل یا ترس از شکست باشد. برای غلبه بر این ترس، باید فرد به خود یادآوری کند که تغییر میتواند فرصتهای جدیدی را ایجاد کند و به رشد و پیشرفت او کمک کند. در ضمن، تمرکز بر جنبههای مثبت تغییر و تجسم یک آینده بهتر، میتواند به کاهش ترس و افزایش انگیزه کمک کند. شکستن تغییرات بزرگ به مراحل کوچکتر و قابل مدیریتتر، یک راهکار خوب برای کاهش اضطراب است. حمایت گرفتن از افراد مورد اعتماد در طول فرایند تغییر، میتواند بسیار کمک کننده باشد.
5. تجربیات گذشته
تجربیات گذشته، به ویژه تجربیات تلخ و آسیبزا، میتوانند نقش مهمی در شکلگیری الگوهای رفتاری فرد در روابط داشته باشند.اگر فرد در گذشته در یک رابطه ناموفق یا سوء استفادهگرانه بوده باشد، ممکن است در روابط فعلی خود نیز از مشکلات فرار کند تا از تکرار تجربیات تلخ جلوگیری کند.این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه، به دنبال نشانههای خطر در روابط باشند و به محض مشاهده کوچکترین نشانهای، از رابطه فرار کنند.پردازش تجربیات گذشته با کمک یک متخصص روانشناس، میتواند به فرد کمک کند تا الگوهای ناسالم خود را شناسایی کند و رفتارهای سالمتری را جایگزین آنها کند.
در ضمن، باید فرد به خود یادآوری کند که هر رابطه منحصر به فرد است و تجربیات گذشته، لزوماً تکرار نخواهند شد.
تمرکز بر حال حاضر و تلاش برای ایجاد یک رابطه سالم و رضایتبخش، میتواند به فرد کمک کند تا از تاثیر منفی تجربیات گذشته رها شود.بخشش خود و دیگران، یک گام مهم در التیام زخمهای گذشته است.
6. عدم خودآگاهی
عدم خودآگاهی، یعنی ناتوانی در شناخت احساسات، نیازها و الگوهای رفتاری خود، میتواند یکی از دلایل فرار از مشکلات در روابط باشد.افرادی که خودآگاهی پایینی دارند، ممکن است ندانند چرا از چیزی ناراحت هستند یا چه چیزی باعث ناراحتی طرف مقابل میشود.این عدم آگاهی، آنها را در حل مشکلات ناتوان میکند و در نتیجه، فرار را به عنوان یک راه حل انتخاب میکنند.تمرین خودآگاهی، از طریق مراقبه، نوشتن خاطرات روزانه یا صحبت کردن با یک دوست مورد اعتماد، میتواند به فرد کمک کند تا شناخت بهتری از خود پیدا کند.در ضمن، پرسیدن سوال از دیگران در مورد نحوه رفتارش و دریافت بازخورد با صداقت، میتواند بسیار مفید باشد.
هر چه بیشتر خودتان را بشناسید، بهتر میتوانید نیازهای خود و طرف مقابل را درک کنید و روابط سالمتری را ایجاد کنید.
پذیرش خود با تمام نقاط قوت و ضعف، یک گام مهم در افزایش خودآگاهی است.
7. کمالگرایی
کمالگرایی، یعنی داشتن انتظارات غیرواقعی از خود و دیگران، میتواند فشار زیادی بر روابط وارد کند.افراد کمالگرا ممکن است به دنبال یک رابطه “بینقص” باشند و به محض مشاهده کوچکترین مشکلی، ناامید شوند و از رابطه فرار کنند.آنها ممکن است فکر کنند که اگر مشکلی در رابطه وجود دارد، پس رابطه “اشتباه” است و ارزش تلاش کردن ندارد.برای غلبه بر کمالگرایی، باید فرد انتظارات خود را واقعبینانهتر کند و بپذیرد که هیچ رابطهای بینقص نیست.همه روابط فراز و نشیب دارند و حل مشکلات، بخشی طبیعی از یک رابطه سالم است.
در ضمن، تمرکز بر نقاط قوت رابطه و قدردانی از جنبههای مثبت آن، میتواند به کاهش ناامیدی و افزایش انگیزه کمک کند.
بخشش خود و دیگران برای اشتباهات، یک گام مهم در رهایی از کمالگرایی است.سعی کنید به جای تمرکز بر “بایدها”، بر “امکانها” تمرکز کنید.
8. فقدان حمایت اجتماعی
فقدان حمایت اجتماعی، یعنی نداشتن دوستان، خانواده یا افراد مورد اعتمادی که بتوان با آنها در مورد مشکلات صحبت کرد، میتواند باعث انزوا و احساس تنهایی شود.این افراد ممکن است احساس کنند که به تنهایی با مشکلات روبرو هستند و هیچ راه حلی وجود ندارد.در چنین شرایطی، فرار از مشکلات میتواند یک راه حل موقت برای کاهش درد و رنج باشد.تلاش برای ایجاد و حفظ روابط اجتماعی، میتواند به فرد کمک کند تا احساس حمایت و تعلق بیشتری داشته باشد.شرکت در فعالیتهای اجتماعی، عضویت در گروهها یا انجمنها و تماس با دوستان قدیمی، میتواند راههایی برای افزایش حمایت اجتماعی باشد.
در ضمن، کمک گرفتن از یک مشاور یا درمانگر، میتواند به فرد کمک کند تا با احساس تنهایی خود مقابله کند و راهکارهای موثرتری برای حل مشکلات پیدا کند.
به دنبال کسانی باشید که شما را تشویق می کنند و نه کسانی که شما را قضاوت می کنند.
9. ترس از تعهد
ترس از تعهد، یعنی ناتوانی در ایجاد یک رابطه بلندمدت و پایدار، میتواند یکی از دلایل فرار از مشکلات باشد. افرادی که از تعهد میترسند، ممکن است به دلیل ترس از دست دادن آزادی، ترس از صمیمیت یا ترس از شکست، از مواجهه با مشکلات اجتناب کنند. آنها ممکن است فکر کنند که اگر به یک رابطه متعهد شوند، دیگر نمیتوانند آزادانه تصمیم بگیرند و باید همیشه به نیازهای طرف مقابل توجه کنند. برای غلبه بر ترس از تعهد، باید فرد به خود یادآوری کند که تعهد به معنای از دست دادن آزادی نیست، بلکه به معنای ایجاد یک رابطه عمیقتر و معنادارتر است. در ضمن، تمرکز بر جنبههای مثبت تعهد، مانند احساس امنیت، حمایت و صمیمیت، میتواند به کاهش ترس و افزایش انگیزه کمک کند. تعهد یعنی انتخاب هر روزه ی همدیگر.
10. عدم اولویت دادن به رابطه
گاهی اوقات، فرار از مشکلات به این دلیل اتفاق میافتد که فرد رابطه را در اولویت قرار نمیدهد. مشغلههای کاری، خانوادگی یا شخصی، میتواند باعث شود که فرد وقت و انرژی کافی برای رسیدگی به مشکلات رابطه نداشته باشد. در چنین شرایطی، فرار از مشکلات میتواند یک راه حل موقت برای جلوگیری از درگیری و صرفهجویی در وقت و انرژی باشد. برای حل این مشکل، باید فرد رابطه را در اولویت قرار دهد و وقت و انرژی کافی برای رسیدگی به آن اختصاص دهد. این میتواند به معنای تنظیم برنامه روزانه، تعیین زمانهای خاص برای صحبت کردن با همسر یا شرکت در فعالیتهای مشترک باشد. در ضمن، باید فرد به همسر خود نشان دهد که برای او ارزش قائل است و به رابطه اهمیت میدهد. اولویت دادن به رابطه، یعنی انتخاب کردن عشق در هر لحظه.
11. اعتیاد
اعتیاد به مواد مخدر، الکل، یا رفتارهای اجباری دیگر، میتواند یکی از عوامل اصلی فرار از مشکلات در روابط باشد. افراد معتاد ممکن است به دلیل احساس گناه، شرم یا ترس از قضاوت، از مواجهه با مشکلات اجتناب کنند و به جای آن، به اعتیاد خود پناه ببرند. اعتیاد میتواند باعث تخریب رابطه شود و فرد معتاد ممکن است به دلیل تمرکز بیش از حد بر روی اعتیاد خود، به نیازهای همسر و خانواده خود بیتوجه باشد. برای حل این مشکل، درمان اعتیاد ضروری است. فرد معتاد نیاز به کمک حرفهای برای ترک اعتیاد و یادگیری مهارتهای مقابله با استرس و مشکلات دارد. در ضمن، حمایت خانواده و دوستان میتواند در طول فرایند ترک اعتیاد بسیار موثر باشد. جستجوی کمک حرفه ای اولین و مهمترین گام در رهایی از اعتیاد است. بهبودی از اعتیاد، یعنی بازگشت به زندگی و ساختن یک آینده بهتر.
12. وجود مشکلات حل نشده قدیمی
گاهی اوقات، فرار از مشکلات جدید ریشه در مشکلات حل نشده قدیمی دارد. اگر یک مشکل در گذشته به درستی حل نشده باشد، ممکن است دوباره ظاهر شود و باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه شود. این چرخه تکراری میتواند فرد را خسته و ناامید کند و او را به سمت فرار سوق دهد. برای حل این مشکل، باید مشکلات قدیمی را ریشه یابی و حل کنید. این میتواند به معنای بازگشت به گذشته و بررسی دقیق آنچه اتفاق افتاده است، بیان احساسات خود و تلاش برای درک دیدگاه طرف مقابل باشد. بخشش خود و دیگران برای اشتباهات گذشته، یک گام مهم در رهایی از بار گذشته است. حل مشکلات قدیمی، یعنی ساختن یک پایه قوی برای آینده رابطه.
13. بدبینی
بدبینی، یعنی داشتن یک دیدگاه منفی نسبت به زندگی و روابط، میتواند یکی از دلایل فرار از مشکلات باشد. افراد بدبین ممکن است فکر کنند که هیچ مشکلی قابل حل نیست و تلاش برای بهبود رابطه بیفایده است. آنها ممکن است به طور دائم انتظار بدترین اتفاقات را داشته باشند و به همین دلیل، از مواجهه با مشکلات اجتناب کنند. بدبینی میتواند باعث ایجاد احساس ناامیدی، افسردگی و انزوا شود و فرد را از تلاش برای بهبود رابطه باز دارد. برای غلبه بر بدبینی، باید فرد سعی کند دیدگاه خود را تغییر دهد و به جنبههای مثبت زندگی و رابطه توجه کند. این میتواند به معنای تمرین قدردانی، تمرکز بر نقاط قوت رابطه و یادگیری نحوه حل مشکلات به طور سازنده باشد. خوش بینی، یعنی دیدن نور در تاریکی.
14. ناتوانی در همدلی
همدلی، یعنی توانایی درک و احساس کردن احساسات دیگران، یکی از مهارتهای ضروری برای یک رابطه سالم و موفق است. اگر فرد نتواند با همسر خود همدلی کند، ممکن است نتواند نیازها و احساسات او را درک کند و به همین دلیل، از مواجهه با مشکلات اجتناب کند. عدم همدلی میتواند باعث ایجاد سوء تفاهم، درگیری و احساس تنهایی در رابطه شود. برای تقویت همدلی، باید فرد سعی کند خود را به جای همسر خود قرار دهد و از دیدگاه او به مسائل نگاه کند. این میتواند به معنای گوش دادن فعال به حرفهای او، پرسیدن سوالات برای درک بهتر و تلاش برای احساس کردن احساسات او باشد. نشان دادن همدلی به همسر خود، به او نشان میدهد که شما به او اهمیت میدهید و به احساسات او احترام میگذارید. همدلی، یعنی قدم زدن در کفش های دیگری.
15. مقایسه رابطه خود با دیگران
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، به ویژه در شبکههای اجتماعی، میتواند باعث ایجاد احساس نارضایتی و ناامیدی شود.افراد ممکن است فکر کنند که رابطه آنها به اندازه کافی خوب نیست و به همین دلیل، از مواجهه با مشکلات اجتناب کنند.مقایسه روابط، اغلب بر اساس تصاویر کاملا مطلوبی است که افراد در شبکههای اجتماعی به نمایش میگذارند و این تصاویر، لزوماً بازتاب دقیقی از واقعیت نیستند.برای جلوگیری از مقایسه روابط، باید فرد به خود یادآوری کند که هر رابطه منحصر به فرد است و مقایسه روابط، غیرمنطقی و غیرمنصفانه است.به جای مقایسه رابطه خود با دیگران، بر نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید و سعی کنید رابطه خود را بهتر کنید.
در ضمن، محدود کردن بهرهگیری از شبکههای اجتماعی میتواند به کاهش وسوسه مقایسه کمک کند.
قدردانی از آنچه دارید، یک گام مهم در رسیدن به رضایت و خوشبختی است.تمرکز بر رابطه خود، یعنی سرمایه گذاری در خوشبختی خود.
16. وجود سوء استفاده (فیزیکی، عاطفی، مالی)
وجود سوء استفاده، به هر شکلی (فیزیکی، عاطفی، مالی)، یکی از جدیترین دلایل فرار از مشکلات در روابط است.در یک رابطه سوء استفادهگرانه، فرد مورد سوء استفاده ممکن است از ترس، ناامیدی یا احساس ناتوانی، از مواجهه با مشکلات اجتناب کند و سعی کند به هر قیمتی از درگیری جلوگیری کند.سوء استفاده میتواند آسیبهای عمیقی به روح و روان فرد وارد کند و او را از توانایی تفکر منطقی و تصمیمگیری درست محروم کند.در چنین شرایطی، خروج از رابطه سوء استفادهگرانه، مهمترین و ضروریترین اقدام است.فرد مورد سوء استفاده نیاز به کمک حرفهای برای ترک رابطه و التیام زخمهای خود دارد.
در ضمن، حمایت خانواده، دوستان و سازمانهای حمایتی میتواند در این فرایند بسیار موثر باشد.
به خود یادآوری کنید که شما تنها نیستید و کمک در دسترس است.خروج از رابطه سوء استفاده گرانه، یعنی انتخاب زندگی.






یه مدت طولانی تو رابطهم فرار میکردم از هر بحثی. فکر میکردم اگه حرف نزنیم مشکل خودش حل میشه، ولی مشکل فقط بزرگتر میشد 😅 یه روز فهمیدم اون سکوت من داره رابطهمون رو نابود میکنه.
چیزی که تو این مسیر یاد گرفتم اینه که بعضی اشتباهات رو تکرار نکنیم:
– فکر نکنیم طرف مقابل ذهنخوانه. اگر چیزی رو نگیم، نمیتونه حدس بزنه چی تو ذهنمه
– گاهی فقط گوش کردن بدون قضاوت مشکل رو نصف نصف میکنه
– وقتی عصبانیم سریع واکنش ندم. یه نفس عمیق و چند ساعت وقت میتونه همه چی رو تغییر بده
– به جای “تو همیشه…” یا “تو هیچ وقت…” بگم “من احساس میکنم…” چون کمتر حالت حمله داره
یادمه یه بار بخاطر یه موضوع کوچیک سه روز با همسریم قهر بودم. اون حتی نمیدونست چرا عصبانیم. وقتی بالاخره حرف زدیم، فهمیدم همهچیز سوءتفاهم سادهای بیشتر نبود 🥲
حالا با هر مشکلی که پیش میاد، حداقل یه گپ ساده میذاریم و سعی میکنیم باهم راهحل پیدا کنیم. اون روزایی که از مشکلات فرار میکردم واقعا زندگی سختتر بود